محمدعلی فروغی از جوانی تا پایان عمر، روشنفکری متجدد و لیبرال بود، اما در کشور به لیبرالمسلکی خود وفادار نبود و نسخه متناقض نمای دیکتاتور منور را برای ایران پیچید.
محمدعلی فروغی از جوانی تا پایان عمر، روشنفکری متجدد و لیبرال بود، اما در کشور به لیبرالمسلکی خود وفادار نبود و نسخه متناقض نمای دیکتاتور منور را برای ایران پیچید.
مشروح خبر
مشخصه اول دوران رضاشاه، غربگرایی است که با تجددگرایی دوران مشروطه آغاز شده بود و در دوران رضاشاه مولفه باستانگرایی نیز بر آن افزوده شد.
البته نباید از این نکته غافل شد که باستانگرایی دوره پهلوی ریشه در شرقشناسی مشکوک غربی داشت که با معنای هویت ملی فاصله داشت.
برخی از پژوهشگران تاریخی بر این باورند که کارگزاران هر سه جریان لُژ بیداری فراماسونری بودند.
شاخصترین کارگزاران لژ را افرادی مانند سیدحسن تقیزاده، سیدولیالله نصر و محمدعلی فروغی تشکیل میدادند و رضاشاه، تنها نقش اجرا را بر عهده داشت.
از دیگر عواملی که این پژوهشگران بر آن پای میفشارند، سیستم آموزشی است که در اختیار علیاصغر حکمت بود. برای آشنا شدن با جریان فکری دوران پهلوی اول با یکی از کارگزاران آن به نام محمدعلی فروغی آشنا میشویم.
وابستگی پهلوی اول و دوم به انگلیسیها را میتوان از اولین و آخرین نخستوزیر رضاشاه فهمید. او کسی نبود جز محمدعلی فروغی، فردی محافظهکار، روشنفکر و وابسته به انگلستان که برای به قدرت رساندن رضاخان و همچنین محمدرضا پهلوی نقش بسزایی داشت.
محمدعلی فروغی، نخستین دولت پهلوی اول را در ۲۸ آذر ۱۳۰۴ تشکیل داد که این دولت تا ۱۵ خرداد ۱۳۰۵ دوام آورد. با پایان مراسم تاجگذاری رضاشاه، مأموریت فروغی به پایان رسید و تیمورتاش از او خواست تا استعفا دهد. پس از او مستوفیالممالک به مدت یک سال و مخبرالسلطنه (مهدی قلی هدایت) به مدت ۶ سال دولتهای دوران رضاشاه را تشکیل دادند.
محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) در دو بُعد نظری و عملی از رضاشاه حمایت کرد. با اینکه لقب ذکاءالملک را محمدعلی شاه به او اهدا کرد و معلم خصوصی احمدشاه قاجار بود، در تضاد مشروطهخواهان و محمدعلی شاه بیشتر با مشروطهخواهان و انجمنهای سِرّی همکاری داشت و در دور دوم و سوم مجلس به نمایندگی مجلس انتخاب شد و حتی برای مدتی و در ۳۵ سالگی به ریاست دور دوم مجلس برگزیده شد.
فروغی از همان ابتدای قدرت گرفتن سردار سپه، پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به حمایت از وی برخاست. از این رو وقتی سردار سپه به مقام رئیسالوزرایی (آبان ماه ۱۳۰۲) رسید، او را در مقام وزارت قرار داد.
رضاخان در کنار محمدعلی فروغی که بسیاری از تحولات فرهنگی و سیاسی حکومت او را در دورهای نسبتا طولانی دیکته میکرد
فروغی همیشه در دوران حساس رژیم پهلوی، عبای ریاستالوزرایی را بر تن میکرد و بعد از تثبیت دوره بحران، استعفاء داده و به کتابخانه خود برمیگشت و مشغول تحقیق و ترجمه میشد.
نخستین دوره حساسی که او به نخست وزیری رسید در دوره کوتاه فطرت میان خلع سلطنت قاجاریه و تأسیس سلطنت پهلوی بود. فروغی در آن زمان عهدهدار کفالت ریاست هیأت وزیران بود و مجلس موسسان را برگزار کرد. پس از انقراض سلسه قاجار، او نخستین رئیسالوزرای پهلوی انتخاب شد و در سالهای پرآشوب برآمدن رضاخان و تثبیت اوضاع از حامیان رضاشاه بود.
رضاخان مجلسی را که با خوف و رجا به او رأی داده بود، همواره طویله میخواند
او از جوانی تا پایان عمر، روشنفکری متجدد و لیبرال بود اما نسخه متناقضنمای دیکتاتور منور را برای ایران پیچید. دانشگاه تهران و فرهنگستان زبان در دوره وی در ایران احداث شد.
نقش فروغی در تاسیس و بقای سلطنت پهلوی
محمدعلی فروغی از مشهورترین نخست وزیران دوران پهلوی، فرزند میرزا محمد حسین ذاکاء الملک از شعرا و ادبای دوران قاجار و متخلص به «فروغی» و مدیر روزنامه «تربیت» بود که اجدادش مقیم اصفهان بودند و به کار بازرگانی اشتغال داشت. او در سال ۱۲۵۴ شمسی در تهران متولد شد و تحصیلات مقدماتی را در دارالفنون گذراند و سپس به تحصیل علم پزشکی پرداخت، اما آن را نیمه تمام گذاشت و تحصیلات خود را در فلسفه و ادبیات ادامه داد. ابتدا در ترجمه ناصری به کار پرداخت و مدتی نیز معلم مدرسه علمیه و بعدها به تدریس در مدرسه سیاسی پرداخت. چندی نیز ریاست این مدرسه با او بود.
خانواده فروغی اهل ادب و نگارش بودند و میرزا محمدحسین ذکاءالملک، پدر محمدعلی همان میرزای فروغی است که در دستگاه اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعات ناصرالدینشاه، خدمت میکرده است.
در حدود سال ۱۳۰۸ نایب السلطنه کامران میرزا و گماشتگان او وی را به اتهام چاپ اعلامیههایی ضد ناصرالدینشاه تحت تعقیب قرار داده و آزار میکردند. اعتمادالسلطنه تفصیلی ماجرا را در روزنامه «خاطرات» خود آورده است.
وی در دورههای دور دوم و سوم مجلس یعنی تا جنگ جهانی اول، نماینده تهران بود و در مهر ۱۲۸۹ چند مدتی نیز ریاست مجلس را برعهده داشت.
در ۱۲۹۰ شمسی در کابینه صمصام السلطنه بختیاری به وزارت مالیه در کابینه مشیرالدوله به عنوان وزیر عدلیه، در کابینه مستوفی وزیر خارجه، در کابینه مجدد مشیرالدوله نیز وزیر مالیه بود و در نهایت به ریاست دیوان عالی کشور منصوب شد و با همین سمت از طرف آخرین دولت قاجار به عنوان رئیس هیأت نمایندگی ایران راهی کنفرانس صلح ورسای در پاریس شد. ولی به دلیل مخالفت دولتهای بزرگ که اهمیتی برای ایران قائل نبودند، موفق به حضور در کنفرانس صلح نشد.
فروغی پس از دوسال اقامت در اروپا به ایران بازگشت و در کابینه مستوفیالممالک وزیر خارجه، در کابینه مشیرالدوله وزیر مالیه و در کابینههای رضاخان دوبار وزیر خارجه و وزیر مالیه شد تا اینکه در فروردین ۱۳۰۳ و ختم ماجرای جمهوری، جدیت زیادی در ایجاد تظاهرات مربوطه به جمهوری سردار سپه نشان داد.
انگلیسیها اعتماد بسیاری به محمدعلی فروغی داشتند و او با پشتوانه انگلیسیها نقش مهمی در تحولات سیاسی ایران و نیز انعقاد قرارداد نفت ۱۳۱۲ که وی سمت وزیر خارجه را برعهده داشت، ایفا کرد.
فروغی پس از آنکه رضاخان مثلث قدرت (تیمورتاش، داور و نصرتالدوله) را که در ایجاد حکومت مطلقه رضاشاه نقش اساسی داشتند، کنار گذاشت، تدارک سفر رضاشاه به ترکیه را برعهده گرفت اما در مخیله فروغی خطور نمیکرد با بازگشت رضاشاه به ایران و زمینه برای اجرای قانون کشف حجاب، اتفاقی روی دهد که آتش خشم رضاخان دامن او را نیز بگیرد.
اجرای قانون کشف حجاب با مقاومت و اعتراض مردم مشهد مواجه شد و شاه به محض رسیدن گزارش بستنشینی مردم در حرم امام رضا (ع) به مأمورین نظامی مشهد، امر کرد که اگر تا فردا صبح آن جماعت را متفرق نکنند، هر آینه به بالاترین مجازات نظامی گرفتار خواهند شد، اما مقاومت مردم موجب شد که صدها نفر آماج گلولههای مأموران رژیم در حرم امام رضا (ع) قرار بگیرند.
محمدولیخان اسدی، تولیت آستان قدس رضوی پس از قیام مردم مشهد در یک دادگاه نظامی محاکمه و اعدام شد. پس از مرگ اسدی پدر عروس فروغی، با عبارت زن ریشدار مورد غضب رضا شاه قرار گرفت و مجبور به استعفاء شد.
رضاخان با اخراج محمدعلی فروغی نادانسته تبر به ریشه خود زد. او کلید سیاست خارجی را به دست گرفت؛ در حالی که از هزار نکته باریکتر از موی آن هیچ اطلاعی نداشت. دست به بازی خطرناکی زد که در نهایت موجب سقوطش شد.
شهریور ۱۳۲۰ ایران توسط متفقین اشغال شد و موضوع جانشینی رضاخان به مساله مهم دولتهای انگلستان، شوروی و آمریکا درآمد و رضاخان که دید نه تنها خود بلکه سلطنت ولیعهدش در هالهای از ابهام قرار دارد دست به دامان زن ریشدار شد که برای سومین بار عهدهدار پست نخست وزیری شود. فروغی نیز برابر با اسناد انگلیسیها که سالهای پیش افشا شد اصرار داشت اگر رضاشاه از ایران نرود، پست نخست وزیری را نمیپذیرد. به این ترتیب، سیاستمدار کهنهکار لیبرال ایرانی انتقام خود را از رضاخان گرفت، اما هنوز حامی پهلویها بود و داشت، زمینه سلطنت محمد رضا پهلوی را فراهم میکرد.
با اینکه انگلیسیها از او خواستند سلطنت را در ایران به جمهوریت تبدیل کند و خود اولین رییس جمهور ایرانی شود، اما از پذیرش جمهوریت سرباز زد و محمدرضا پهلوی را بر اریکه قدرت در ایران استوار ساخت.
او نخستین رئیسالوزرای محمدرضا پهلوی و اولین نخست وزیر شاه جوان شد، اما در ۱۱ اسفند ۱۳۲۰ با رای اعتماد شکنندهای که از مجلس شورای ملی گرفت، عطای سیاست را به لقایش بخشید و در ۵ آذر ۱۳۲۱ به علت سکته دار فانی را وداع گفت.