سعیدساویز کارشناس نفت و انرژی/روزگاری دور در حاشیه هورالعظیم مردمانی از اقوام مختلف عرب در هر دو سوی هور در کشورهای ایران و عراق زندگی می کردند و به سادگی روزگار می گذراندند، زندگی مردم در این ناحیه بسیار ساده و بر گرفته از هر آنچیزی بود که طبیعت منطقه در اختیار انها قرار داده بود. زندگی در کپرهایی که از گیاهان تالاب بافته شده بود و ماهیگیری و گاومیش داری دور از زرق و برق و راحتی معمول حضور تکنولوژی، حداکثر پیچیدگیهای زندگی ان روزهای ساکنین هور العظیم را تشکیل می داد.
روال زندگی در هور با جنگ ایران و عراق به هم ریخت؛ جنگ هشت ساله و تغییرات دست بشر و تسریع روند بیابان زایی به دلیل تغییرات اقلیم، معادلات و ادبیات زندگی عشایر ساکن هور العظیم را تغییرداد و البته در کنار همه اینها قانونی که بر اساس آن ساکنین کنار مرز در ایران باید تا ۳۰ کیلومتر را خالی می کردند باعث گردید تا زندگی ساکنین منطقه که از هر نظر وابسته به تالاب بود به طور کلی دستخوش دگرگونی شود.
برای افرادی که روزگاری قوتشان ماهی هور بود و تولیدشان شیر گاومیش تغییر مکانی و تغییرات اقلیمی یعنی از دست رفتن همه داشته ها و هستی شان، با توجه با تفاوت زبانی و قومی غالب این ساکنین به ناچار راهی سوسنگرد، رفیع و هویزه شدند.
اما پس از جنگ هیچ برنامه ای از سوی مسئولین برای اقتصاد و معیشت منطقه ارائه نشد، مردمی که تلخی هشت سال جنگ و آوارگی و بی خانمانی را چشیده بودند حالا در هر وجب از زمین های باقی مانده شان با میدانی از مین رو برو بودند.
کم کاری و عدم توجه مسئولان در طی سالها جامعه ای سرخورده، با حجم بالای بیکاری و اعتیاد بر جای گذاشت که حالا با توسعه دانشگاهها تعداد قابل توجهی جوان صاحب تحصیلات دانشگاهی دارد که باید برایشان اشتغال ایجاد شود تا شاید از مهاجرتشان جلوگیری به عمل آید، مردمانی که با وجود گردو غبار، محرومیت و گرما هنوز برای حفظ سرزمین پدری تلاش می کنند.
در چنین شرایطی توسعه میادین غرب کارون کلید خورد، پیش از انکه وارد این بحث شویم که در یک منطقه مین روبی شده، لب مرز که بخش اعظم ان هور و آب است تقابل یک اتفاق صنعتی بزرگ با جامعه ای از عشایر محلی چه برآیندی را بر جای خواهد گذاشت، باید دو نکته به عنوان پیش فرض بیان کرد.
اول توسعه صنایع بالادستی اشتغالی پایدار نیست، غالب فرآیندها پر رنگ و لعاب بالا دستی به صورت پروژه آغاز شده و به پایان می رسند و بخش پایدار شغل های بالادستی که شامل تیم تولید و بهره برداری و نفرات مشغول در واحدهای بهره برداری است بر روی هم عدد قابل توجهی نمی شود.
دوم از پول نفت تنها ۱۴٫۵ درصدش به خود نفت می رسد که ان هم این روزها کفاف دخل خرج و توسعه و تولیدی را که هر روز در حال گرانتر شدن است نمی دهد و در واقع ان که بهره تولید نفت را می برد نه خود نفت، بلکه در جای دیگر است.
اما حضور شرکت مهندسی و توسعه نفت باعث تغییرات سریع و شگرفی در منطقه شد که در واقع نه به قصد آسایش مردم بلکه به عنوان ادبیات توسعه بوجود امد؛ جاده های دسترسی مناسب، آب بند ها ، مکانهایی که به سرعت مین روبی، پر تردد و امن شدند و آلودگی و تغییرات صنعت در اکو سیستم و البته همه اینها برای مردم منطقه اشتغال نیز به ارمغان اورد.
اما تعداد بیکاران خیلی خیلی بیشتر از ان چیزی است که اشتغال بالا دستی بتواند جوابگوی آن باشد، مشکل انجا دو برابر می شود که افرادی مسئول برای حفظ جایگاه خود با علم به اینکه ظرفیت اشتغال در چند واحد بهره برداری عدد دندان گیری نیست چندین برابر ظرفیت نامه امضا می کنند و به دست محلی ها می دهند، ایا مسئولی که نامه کار امضا می کند و به مرد طائفه قول می دهد که امضایش حکم آیه نازله را دارد نمی داند که چه اتشی روشن می کند و به کدام سمت هدایت می کند.
این روزها تجمع مردم محلی که به واقع برای معیشت نیازمند کار هستند چنان در منطقه غرب کارون افزایش یافته است که گاه و بیگاه به ایجاد اختلال در مسیر کارو تلاش نیروهای شاغل شده است؛ برخورد فیزیکی و تهدید و سر راه گرفتن ها کم کم می رود تا شکل و روی اختلال در تولید ملی را به خود بگیرد. این درست است که مردم منطقه خواهان سهم خود به عنوان ایرانی از نفت زیر پایشان هستند؛ اما به واقع آنجایی که حق مردم محروم جای جای ایران در حال پایمال شدن است نه تاسیسات شرکت مهندسی و توسعه نفت بلکه درست همان جایی است که برای مردم نامه امضا می کنند و سعی می کنند تا با تهییج انها توقفی در کار ایجاد کرده و در پایان با بازی کردن نقش بزرگتر امتیاز بگیرند.
حالا هم تا دیر نشده باید فکری کرد، فکری به حال اشتغال پایدار مردم منطقه و فکری برای برقراری امنیت سربازان اقتصادی این مرزو بوم.
سلام شرکت ملی حفاری در دادن بند ده تخصصی به پرسنل اجحاف کرده و به تمامی کسانی که حق شان بوده همکاری نکرده و پرسنل سرخورده شدهاند لطفا جایی معرفی نمایید که پرسنل شکایت کنند و حقشان را بگیرند.