امیر محرر | مدیرعامل جدید صندوق بازنشستگی صنعت نفت، به درستی اذعان کرد که داراییهای صندوق، «امانت» است و بار سنگین مسئولیت این «امانتی» را به خوبی درک کرده است و انتظار بازنشستگان شریف صنعت نفت که به برکت کوشش آنان در دهههای گذشته، امروز چراغ صنعت نفت هنوز روشن است را دریافته و بیگمان قدر آنان را میداند.
پس همچون فرزندی خلف برای اسلاف خود، برای عمل به وعده مبارزه با هر گونه فسق و فساد در صندوق، تنها به همین بیانیه بسنده نمیکند و در اقدامی عاجل مبادی و منافذ فساد را شناسایی و بازوهای تناور نفوذ و قدرت را مُثله میکند.
بهعلت نبود یک نهاد ناظر تخصصی از سوی رئیس هیئت رئیسه برای پایش و نظارت بر فعالیتهای صندوق بازنشستگی صنعت نفت و شرکتهایش در طول سالهای گذشته، تاریکخانههایی برای خلق رانت و پول در گوش و کنجهای امن آن پا گرفته است؛ صندوقی که در طیف گستردهای از شرکتها، از صنایع چوبی و دارویی و عمرانی گرفته تا معدن و پتروشیمی و بانک و «نفت»، شراکت دارد. در این میان، شرکتهای «تراستی» در پستوهای شرکتهای نفتی زیرمجموعه صندوق برای خود امپراطوری ساختهاند.
تراستیها منتظر باشند؛ چون قطعا بیات، نورافکن را به زاویههای تاریک صندوق خواهد انداخت، چرا که بهخوبی میداند شرکتهایی موسوم به «تراستی» و «خارجی» که هماکنون شمار آنها در صندوق به افزونبر ۱۰ شرکت میرسد، چگونه برای خود کارخانه «پول چاپکنی» راه انداختهاند و از رانت در اختیار، چه تجارتها که نمیکنند.
نطفه این شرکتها در دورهای از تحریمها، بنا به ضرورت و با مأموریتی خاص، بسته شد، اما وقتی سِحر کارآمدی آنها باطل شد و از آستینشان مار بیرون آمد، به «تجارتخانه اشباح» تبدیل شدند و از زمینخواری و برجسازی در تهران و شهرستانها، تا کارخانهداری و صادرات محصولات دارویی و... برای خود و ولینعمتانشان، با حرص و ولع لقمه گرفتند.
در بازرسی از دفتر یکی از همین
تراستیها، مقادیر چشمگیری ارز به شکل نقدی یافت شد، اما دریغ از حسابکشی و برخوردی با این «سلطان درهم»! «راز رویینتنی» تراستیها در برابر نظارتها هم در این است که عموما با اقتدا به اسوه خود «حسن رعیت»، به خیریهها کمک میکنند، هیئتداری میکنند، به دیدار علما میروند و «هبه» هم میکنند تا حلقه امن خود را امنتر کنند.
با نزدیک شدن به چهرههای صاحبنفوذ، برای خود اماننامه میگیرند، در حالی که برای خانوادههایشان در دیار فرنگ، «اقامت و عمارت» دستوپا کردهاند و مهرههایی که ایادی آنها در شرکتهای صندوق هستند را به بهانه مأموریت کاری به تور سیاحتی حاشیه خلیج فارس میبرند.
از خاطر نرفته است در یکی از همین شرکتهای تراستی بود که دم خروس «دکل بهاصطلاح گمشده» بیرون زد. تراستیها اساسا به وجود آمدهاند که شفافیت مالی نداشته باشند؛ صاحب سرقفلی یکی از همینها که بر یکی از گلوگاههای فساد سلطه دارد، در سرش سوداهای تازهای میپروراند که در مجال و مقالی دیگر از آن مینویسیم.
اینها به اموال بازنشستگان دستبرد و شبیخون زدهاند. «بیتالمال» را «مالالبیت» خود کردهاند؟ از جماعت تراستی، پاسخ به پرسش تاریخی «از کجا آوردهاید!؟ را نخواستیم؛ پیشکششان! اما دستکم بفهمیم «به کجا میبرند!؟»
قطعا بیات با این فرمان که بازدهی سرمایهگذاریهای صندوق باید روزانه رصد شود، از شرمندگی نفتیهای امروز در برابر بازنشستگان فردای صنعت نفت، جلوگیری خواهد کرد و همانطور که عزم کرده است، امانتدار امین بازنشستگان امروز و فردای صنعت نفت خواهد بود و مقابل سالوسان و نوچهمسلکان خواهد ایستاد!
بیات میداند صندوق یک بنگاه اقتصادی است که با هدف حفظ، صیانت، ازدیاد منابع و داراییهای شاغلان و بازنشستگان صنعت نفت فعالیت میکند، پس نمیگذارد به یک حیاط خلوت سیاسی تبدیل شود همچون سالهای گذشته که پاتوق یاران و انصار «شیخ بیدستار» شده بود. او قطعا میداند که یک نهاد اقتصادی را نباید سیاسی اداره کرد.
و العاقبة للمتقين