گفته مي شود در زمان حضور انگليسي ها در صنعت نفت و پيش از ملي شدن آن، غالبا كارهاي پيش پا افتاده و غيرتخصصي به نيروهاي كار ايراني داده مي شد و بيشتر كارهاي تخصصي را خارجي ها انجام مي دادند، از طرف ديگر انگليسي ها همراه با خود نيروهاي كاري را از ديگر نقاط جهان، از جمله كشورهايي كه تحت استعمار آنها بود، مثل هند، پاكستان و ... به ايران آورده بودند. اما كار اين گروه از افراد چه بود؟ مقاله حاضر تلاش دارد تا حدودي به اين پرسش پاسخ دهد.
هندي ها از جمله نيروهايي بودند كه توسط انگليسي ها به آبادان و ديگر مناطق نفتخيز در جنوب كشور آورده شده و به كار گماشته شده بودند. عمده فعاليت هاي آنان نيز در زمينه هاي خدماتي يا اداري و گاهي كارهاي فني در سطوح پايين بود. به اين ترتيب شكي نبود كه آنها ايراني ها و ساير كارگران خارجي را به چشم رقيب نگاه كنند و با رفتاري احتياط آميز براي پنهان نگه داشتن رموز كاري از چشم اين افراد، كوشش فراواني به خرج دهند.
اما يكي از مشاغلي كه هندي ها در آن يكه تاز شده و به اصطلاح آن را در انحصار خود درآورده بودند، رختشويي يا به اصطلاح آن روز شركت نفت "لاندري" (Laundry) بود. به عبارتي رختشويي یا رختشو، نام صنفی از صنوف رسمی شرکت نفت بود كه عمدتا از هندیان مهاجر تشکیل می شد. حتی می توان گفت تنها شغلی که صرفا در انحصار هندی ها بود، همین شغل بشور و بسابِ کذایی بود!
هندی ها در مکان هایی به نام «لاندری» که به معنای «رختشوخانه» بود، کار می کردند. لاندری ها، به واسطه جای بزرگی که داشتند، غالبا در انظار عمومی قرار می گرفتند، بخصوص هنگام پهن کردن پارچه ها و لباس های سفید، به طناب های طولانی نیاز داشتند که لباس ها و ملحفه ها را برای خشک کردن در برابر آفتاب داغ آبادان پهن کنند.
شرکت نفت به واسطه گستردگی، پیوسته ناچار بود برای لاندری های خود، رختشوهای بیشتری استخدام کند. صنف رختشو، تنها صنفی بود که پیوسته درحال رشد به نظر می رسید. چون همه موسسات نفتی، روز بروز احتیاج بیشتری به این کارگران پیدا می کردند. ملحفه ها و البسه بیمارستان ها، نقاهتگاه های نفت، خوابگاه ها، مهمانسراها، رستوران ها و خلاصه همه مواردی بود که در زمينه شستن لباس به معنای اعم آن، به وسیله همین هندیان زحمتکش، شسته و پس از اُتو کشی، دوباره به بخش های مربوطه بازگردانده می شد.
بی انصافی است اگر بگوییم که کار هندی ها صرفا به شستن لباس محدود می شد، آنها هرچیز پارچه مانندي را در حیطه کار خود، دنبال می کردند مانند انواع رُوکش ها، انواع پرده ها، انواع چادرها، انواع سفره ها، انواع رومیزی و خیلی چیزهای دیگر...
مردم عادی به آنها دوبی (بر وزن چوبی) می گفتند. دوبی در زبان هندی به معنای رختشو است. مردم در واقع این نام را از خود آنها شنیده بودند. همچنین به رختشورها «لاندرِر» نیز می گفتند. در فهرست مشاغل پالایشگاه آبادان که در دهه هفتاد ميلادي و دقيقا در سال 1977 از سوی كارگزینی نفت منتشر شده، نام این صنف، تحت عنوان "رختشو" و "سررختشو" همراه با معادل هاي انگلیسی آن آمده است.
در این خصوص باید افزود که "دوبی" ها فقط لباس نمی شستند. آنها پس از پایان کار اداری، با استفاده از نی های خودرو، که در کنار نهرها می رویید، به سبد بافی می پرداختند. البته این کار، کاملا یک کار حاشیه ای و پاره وقت تلقی می شد و ربطی به مساله نفت و مافی ها نداشت.
این سبدها در پایان همان روز در «بازار هندی ها» به معرض فروش گذاشته می شد. سایر صنایع دستی نیز مانند چوب تراشی، باقیمانده وقت هندیان را پر می کرد. بعضی از هندیان چنان در چوب تراشی مهارت می یافتند که می توانستند در عرض 15 دقیقه از یک کنده درخت، یک مجسمه فیلِ زیبا به مشتری تحویل دهند!
نمای عمومی لاندری ها تقریبا شبیه به هم بود. یک زمین بزرگ با طناب های آویزان طولانی، همراه با سکوهای چهار گوش سیمانی به ابعاد یک متر و اندی! دوبی ها با کوبیدن پارچه های خیس و آغشته به مواد شوینده، به این سکوها باعث بهتر شسته شدن آنان می شدند! هندی ها معمولا گروه گروه پیرامون این سکوها جمع می شدند و با هماهنگی تمام، به صورت همزمان پارچه ها را به بدنه سکوهای سیمانی می كوبيدند تا آب آنها زودتر خارج شود و سپس آنها را به طناب های رخت می سپردند تا در معرض آفتاب قرار گيرند.
هندیان هنگام کوبیدن پارچه ها به سکوی سیمانی، آواز یا ترانه محلی خاصی را به طور همزمان تکرار می کردند و به شکل هماهنگ، این کار را به صورت گروهی انجام می دادند. این کار باعث افزایش روحیه آنان در ضمن کار و فعالیت روزانه می شد. کوبیدن همزمان پارچه ها، صدای خاصی را تولید می کرد. اهالی بومی آبادان می توانستند از دور این صدا را بخوبی تشخیص دهند! مشابه همین سنت محلی، در میان ماهیگیران هندی در ضمن کار نیز دیده شده است.
ذكر يك نكته هم در اينجا خالي از لطف نيست كه در میان فرقه های مذهبی گوناگونی که هندیان مهاجر در آبادان داشتند، پیروان فرقه خاصی به نام «شُودرا» در صنف رختشو دیده نمی شدند. شودرا، همان فرقه ای است که در زبان عامیانه به «نجس ها» مشهورند. پیروان این فرقه یکی از مطرودترین فرقه های مذهبی بود که حتی در هندوستان بزرگ هم مورد انزجار و تنفر بودند!
نجس ها در خوزستان غالبا هویت مذهبی خود را پنهان و حتی از ترس برملا شدن مسلک و مرام خود، احتياط پيشه می کردند تا لا اقل کار و زندگی خود را از دست ندهند. آنان در بیشترِ فُـرم های استخدامی، گزینه مذهب را خالی می گذاشتند تا مورد شناسایی قرار نگیرند. نجس ها از نظر اجتماعی وابسته به طبقات پست جامعه بودند. در میان صنف رختشوها، به ندرت پیروان این مسلک دیده می شدند. علت ماجرا حساسیت مذهبی مردم و مسئولان نسبت به نجس بودن آنها بود. همان طور که می دانید پدیده «شستن» و طهارت، از مسایلی است که برای ما ایرانی ها نیز، امری جدی و حساسیت برانگیز است. بر همین اساس هیچ هندی رختشويی حاضر نبود خود را از این فرقه بداند... چون و چرای آن هم به سادگی روشن است.
احمد کعبی فلاحیه