تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۵:۳۷
خاطره اي شنیدنی از پالايشگاه لاوان
خاطره اي از پالايشگاه لاوان

نفت آنلاین//سال 1354 در پالايشگاه شيراز مشغول به كار بودم كه مطلع شدم پالايشگاهي در جزيره لاوان در حال راه اندازي است و براي آن نيرو مي خواهند. من هم كه پنج سال از استخدام ام در صنعت نفت مي گذشت و دوره هاي آموزشي و كارورزي را در پالايشگاه هاي تهران و كرمانشاه گذرانده بودم و در راه اندازي پالايشگاه شيراز هم تجربه هايي كسب كرده بودم، براي رفتن به لاوان داوطلب شدم.

البته مجرد بودم و دريافت حقوق و مزاياي بيشتر هم در اين تصميم بي تاثير نبود. به هر روي اندكي بعد من در راه اندازي واحد تقطير پالايشگاه لاوان مشغول به كار شدم. هدف از ساخت پالايشگاه لاوان اين بود كه كشتي هايي كه از پايانه لاوان نفت خام دريافت مي كردند، همان جا سوخت گيري كنند و مجبور نباشند تا جزيره خارگ بروند. چون در آن زمان دسترسي به نفت كوره تنها از طريق پالايشگاه هاي جزيره خارك ممكن مي شد.

هوشنگ يوسفي فر

به اين ترتيب كشتي ها مي توانستند پس از دريافت نفت خام به جاي اين كه تا خارگ ادامه مسير دهند، از همانجا به سمت تنگه هرمز برگردند. محصولات پالايشگاه لاوان هم نفتاي ترش، نفت گاز و نفت كوره بود.

پس از مدتي كار در پالايشگاه از آنجا كه اطلاعات فني ام خوب بود، رئيس پالايشگاه از من خواست كه در اتاق كنترل توضيحات لازم را به ميهمانان و بازديد كنندگان از پالايشگاه ارائه كنم. برخي مواقع بازديدكنندگان از مراكز آموزشي مي آمدند و گاهي هم مسئولين و مديران بودند.

من هميشه توضيحات مفصلي مي دادم، اما پس از چندي و به تجربه دريافتم كه خيلي مواقع كساني كه مي آمدند، حتي با وجودي كه ممكن بود موقعيت و مقامي هم داشته باشند يا عنواني علمي را يدك بكشند، اما، علاقه زيادي به توضيحات تخصصي ندارند و ممكن است توضيحات من حوصله آنها را سر ببرد.

اين بود كه پس بازديد يك گروه از مسئولين كه بعضي به همراه خانواده شان بودند و متوجه شدم كه توضيحات فني من براي شان كسل كننده است، با خود عهد كردم كه از اين به بعد ابتدا از سطح تحصيلات، تخصص و شغل ميهمانان سوال كنم و بعد توضيحاتم را شروع كنم تا نه من خودم را خسته كرده باشم و نه باعث خستگي آنها شوم.

تا اين كه يك روز صبح هنگامي كه از شيفت شبانه برمي گشتم، رئيس پالايشگاه به من پيغام داد كه امروز دو نفر ميهمان ويژه براي بازديد مي آيند و بايد در اتاق كنترل باشي و براي شان توضيحات لازم را بدهي. گفتم من ديشب شيفت بوده ام و دارم مي روم براي استراحت، يك نفر ديگر را براي اين كار انتخاب كنيد.گفت: خير، بايد خودت باشي. استراحت مختصري بكن و آماده شو.

رئيس پالايشگاه در مورد هويت اين افراد چيزي به من نگفت. سال 1356 بود و كشور در وضعيت انقلاب قرار داشت. شايد به لحاظ امنيتي فكر مي كردند اين طوري بهتر باشد. من در سايت بودم كه ديدم دو نفر با كت و شلوار و كروات و كيف سامسونت در دست به همراه رئيس پالايشگاه به ساختمان نزديك شدند و به اتاق كنترل آمدند.

پس از ديدن قسمت هاي مختلف، پشت ميز نشستند تا من توضيحات لازم را ارائه كنم. من هم فورا گفتم اجازه بدهيد قبل از شروع توضيحات، بپرسم سمت، تخصص و رشته تحصيلي آقايان چيست؟ آنها نگاهي به همديگر كردند و احساس كردم كه رئيس پالايشگاه هم مضطرب و دستپاچه شد. اما پيش از آن كه او حرفي بزند، يكي از آن دو نفر گفت: من فلاني وزير صنايع و معادن و ايشان هم وزير راه هستند.

من كه در آن زمان جواني بودم 27- 26 ساله براي لحظاتي خودم را باختم و احساس كردم كه بد جوري سوتي داده ام، اما هر طور بود خودم را جمع و جور كردم و شروع كردم به اداي توضيحات لازم. آنها هم چند سوال پرسيدند و رفتند.

پس از پايان بازديد در اولين فرصت سراغ رئيس پالايشگاه رفتم و مي خواستم بدانم چقدر خرابكاري كرده ام. ابتدا كمي سر به سرم گذاشت و گفت: عجب، پس از وزير مملكت سوال و جواب مي كني! اخراج نشوي خيلي است. اما بعد خنديد و گفت: نگران نباش، تو وظيفه ات را انجام دادي. مشكلي پيش نيامده.

آن دو نفر وزراي دولت آموزگار بودند كه براي بازرسي به پالايشگاه لاوان آمده بودند. من سال 1356 به خاطر قبولي در رشته زمين شناسي در دانشگاه تهران، به پالايشگاه تهران منتقل شدم.

هوشنگ يوسفي فرد

رئيس سابق منطقه "ب" پالايشگاه بندر عباس

https://naftonline.ir/news/283/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

تازه ترين نظرات
0